کد مطلب:180064 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:224

بهره مندی عبدالملک از علم امام سجاد در پاسخ قیصر روم
قیصر، پادشاه قدرتمند كشور مقتدر روم، برای عبدالملك، در ضمن نامه ای چنین نوشت:

«آن شتری كه پدرت (مروان) بر آن سوار شد و از مدینه



[ صفحه 86]



فرار كرد. [1] خورده شد (یا آن را خوردم) و اكنون صدها هزار و صدهزار و صد هزار نفر لشكر را برای سركوبی تو به سویت می فرستم.» [2] .

عبدالملك پس از دریافت این نامه برای حجاج بن یوسف (استاندارش در عراق كه در آن هنگام در حجاز بود) نامه ای نوشت و از او خواست چگونگی پاسخ قیصر را از امام سجاد علیه السلام بپرسد، تا با نوشتن آن، قیصر روم به وحشت بیفتد. پس از رسیدن نامه عبدالملك به حجاج، حجاج ماجرا را به امام سجاد علیه السلام عرض كرد، امام به او فرمود؛ در جواب قیصر روم چنین بنویسید:

«برای خدا لوح محفوظی هست كه خدا در هر روز سیصد بار به آن نظر می كند، و هیچ لحظه ای نیست مگر اینكه خداوند در آن لحظه، افرادی را می میراند و زنده می كند، ذلیل می نماید و عزت می بخشد و آنچه بخواهد انجام می دهد، و من امیدوارم كه خداوند در یكی از این لحظه ها شر تو را از ما باز دارد.»

حجاج همین مطلب را برای عبدالملك نوشت، و او نیز آن را در جواب قیصر روم فرستاد.

وقتی كه قیصر آن نامه را خواند، وحشتزده گفت:



[ صفحه 87]



ما خرج هذا الا من كلام النبوة:

«این مطلب جز از مخزن گفتار مقام نبوت، نشأت نگرفته است!» [3] .


[1] منظور شتري است كه در عصر رسول خدا (ص)، مروان و پدرش به فرمان پيامبر (ص) تبعيد شدند و بر آن شتر سوار شده و فرار كردند.

[2] منظور قيصر اين بود كه ديگر شتري نيست تا بر آن سوار شده و همراه پدرت فرار كني، حتماً دستگير و مغلوب خواهي شد.

[3] نور الثقلين، ج 5، ص 549 - مناقب، ج 4، ص 121.